اشعار محراب قلی پور


و هر غزل که نوشتم من ، گلایه ی منِ تنها بود...

یا هو   دکلمه ی عاشقانه ی سردار مستان کاری از محراب قلی پور   با نام تو زینت دهم این نقل همچون نار را درمان جانم می شوی؟ درمان بده بیمار را   خال لب و چشمان تو از من ربوده خواب را تسکین دردم چشم تو ، تسکین بده بیتاب را   پیدا و پنهان می شوی ، خندان و گریان می شوم با بوسه ی گرم لبت ، سردار مستان می شوم   دارم غمی در سینه ام ، آتش زده عشاق را خوش تازیانه می زنی ، جانا ، بزن شلاق را   هر نیمه شب سجاده را با خون دل تر می کنم تنهاییم را اینچنین با عشق تو سر می کنم   پیوسته فریادم تویی ، ای رحمت و باران من باشد که تو مهمان شوی در کلبه ی احزان من   جامه دریدم از غمت ، پس تو کجایی نازنین جانا به بالینم بیا ، این حال زارم را ببین   جام شرابم را بده ای نازنین سقای من لبیک می گویم به تو ، ای صاحب و مولای من   دریافت نسخه ی با کیفیت صوتی و تصویری     متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخ
آخرین جستجو ها